بیسبال برای زندگی

جارود پتری تمام زندگی خود را صرف پرتاب کرده است. به گفته مادرش، اولین چیزهایی که او پرتاب کرد، اسباببازیهای مختلف و مقدار زیادی غذا از روی صندلی غذا بود.
طولی نکشید که او به سمت پرتاب توپ رفت. البته برخی از نوزادان پرتاب کننده هستند. اما جارود از همان ابتدا بازوی مصمم خاصی داشت.
حداقل این دیدگاه پدرش، تیم، است که در اواخر دهه ۸۰ در مؤسسه فناوری فلوریدا بیسبال دسته دوم بازی می کرد و تنها چند سال قبل از تولد پسرش فارغ التحصیل شد: بچه اساساً به زمین آمد که می خواست پرتاب کند.
امروزه جارود ۵ فوت ۳ است و ۱۱۰ پوند وزن دارد. او اخیراً فارغالتحصیل کلاس ششم مدرسه راهنمایی آپوپکا مموریال در حومه اورلاندو است و احتمالاً به اندازه یک نوجوان ۱۲ ساله به یک بازیکن حرفهای بیسبال نزدیک است.
او موهای بلوند وزوز، برنزهای یکدست و تمشکی همیشگی در بازوی چپش دارد – محصول شیرجه، بارها و بارها، با سر به سمت پایه دوم.
او همچنین یک خوابگرد اختصاصی است که توسط ناخودآگاه خود هدایت می شود، به خصوص در شب های قبل از یک بازی بزرگ. تیم می گوید: «ما او را در حیاط، در گاراژ پیدا کردیم. “وقتی در جاده هستیم، او در متل پرسه می زند. معمولاً به این معنی است که او خوب بازی می کند.”
جارود همراه با ۱۲ پسر دیگر هم سن و سال خود، برای یک تیم بیسبال مسافرتی به نام Central Florida Express، یکی از بهترین تیم های ۱۲ ساله و کمتر در کشور بازی می کند.
سرمربی تیم، یک کارآفرین لباسشویی به نام بن نیکولز، اکسپرس را چهار سال پیش راه اندازی کرد، عمدتاً به این دلیل که پسرش، برد، یک پایه دوم استثنایی که در آن زمان ۸ سال داشت، بتواند چند هم تیمی استثنایی داشته باشد.
شخصی به او گفت که یک بچه ۸ ساله دیگر در یک لیگ محلی تفریحی بازی می کند و یک روز بعدازظهر بن نیکولز برای تماشای بازی جارود پتری رانندگی کرد.
تیم پتری بن را توصیف می کند که جارود را از چیزی که او «جهنم توپ رک» می نامد نجات داده است. رفتن به زمین با کودکانی که تازه بازی کردن را یاد میگرفتند – که نمیتوانستند با یک خط زهی حرکت کنند یا دستکش خود را از پایه سوم پرتاب کنند – مشکلساز بود.
تیم که از ۲ سالگی با جارود بیسبال تمرین میکرد، میگوید: «او در نهایت به کسی آسیب میرساند. ما نمیتوانستیم به اندازه کافی سریع از آنجا خارج شویم.»
اگرچه او همچنین برای اکسپرس بازی کوتاه و پایه سوم را بازی میکند، اما جارود در درجه اول به خاطر نقشش بهعنوان یک بازیساز بزرگ شناخته میشود – یک راست دست دقیق که سرعت توپ سریعترش نسبت به بچههای بزرگتری که قبلاً به بلوغ رسیدهاند، کمتر است.
با این وجود تمایل دارد با دقت غیرعادی و بی رحمانه از صفحه عبور کند. در پایان سال گذشته، جارود به عنوان یکی از برترین بازیکنان هم سن خود در کشور توسط وب سایتی به نام Travel Ball Select معرفی شد.
در حالی که هم تیمیهایش در زمین بازی میکنند و به طرز وحشیانهای دابل حباب یا مشتی تخمههای آفتابگردان را میجوند، به نظر میرسد جارود روی فرکانس پایینتری تنظیم شده است، لغزندهها و توپهای منحنیاش را پرتاب میکند و بدون نگاهی به جایگاهها تغییر میکند.
وقتی کسی را بیرون میزند، مشت راستش را بهطور بازتابی گره میکند – یک حرکت جشن آنقدر کوچک که برای دیدن آن باید به آن توجه کنید.
تیم که مربی توپزنی تیم است، در حین بازی روی سطلی در کنار چاه مینشیند و به شکارچی علامت میدهد که برای زمین بعدی انتخاب کند و از کدام گوشه صفحه عبور کند. هر چه پدرش خواستار آن شود، همان چیزی است که جارود پرتاب می کند.
جو وینکر، دستیار مربی اکسپرس، میگوید: «من هرگز پسر کوچکی را ندیدهام که در تمام طول روز به چنین نقطههایی برخورد کند. “بسیار جالب است برای تماشا.”
اکسپرس که در شمال اورلاندو مستقر است، با مربیگری و تامین مالی والدین، با کمک تعداد انگشت شماری از حامیان مالی محلی، یک فصل ۱۰ ماهه را اجرا می کند و در پایان آگوست و دوباره در کریسمس مرخصی می گیرد.
بازیکنان بقیه سال را در سفر به ایالت های مختلف می گذرانند و در مسابقات آخر هفته که تیم های برنده گاهی اوقات مجبور می شوند تا ۸ بازی را در یک ۴۸ ساعت کشش انجام دهند، در برابر سایر سطوح نخبه و بچه های شیفته بیسبال قرار می گیرند.
تیم اکسپرس سال گذشته ۷۰ برد و ۹ باخت داشت و برای سومین سال متوالی قهرمان کشور اتحادیه ورزشکاران آماتور در رده سنی خود شد.
این تیم عمدتاً به دلیل شهرتش، اکنون بازیکنانی را در فهرست خود دارد که والدین آنها به هیچ وجه فکر نمیکنند یک ساعت و نیم رانندگی از تامپا یا گینزویل برای دو بار در هفته تمرین کنند.
یک بازیکن، یک بچه کک مک به نام زک رایان، حتی از شمال ایندیانا برای بازی به داخل پرواز می کند.
همه اینها اکسپرس را به تیمی جذاب برای شکست دادن تبدیل کرده است. جارود یک شب در اواخر آوریل توضیح داد: «ما به نوعی شبیه یانکی ها هستیم.
او روی فرش اتاق نشیمن خانوادهاش دراز کشیده بود، بیکار به تماشای نکات برجسته بسکتبال در ESPN میپرداخت و بینی بیگل خانواده، زویی را میخراشید. او گفت: «ما همیشه هدفی بر پشت خود داریم. “مردم تقریباً از ما متنفرند.”
در اتاق بعدی، خواهران کوچکتر جارود، آنالیز و کیلی، در حال آماده شدن برای رختخواب بودند. آنالیز ۸ ساله است و در لیگ محلی بیب روث بازی می کند.
کیلی ۱۰ ساله است و علاقه زیادی به ورزش ندارد. (تیم به شوخی گفت: «ما او را Fangirl صدا میزنیم. او نقش باربیها را در بلیچر بازی میکند.»
تیم برای مدت زمان کوتاهی در شغل خود به عنوان یک تحلیلگر DNA برای آزمایشگاه جنایی ایالت مذاکره کرده است تا بتواند با اکسپرس مربیگری کند و سفر کند.
مادر جارود، لوری، که موهای تیره و زیبایی با حس شوخ طبعی دارد، یک مرکز مراقبت روزانه کوچک از خانه گچ کاری خانواده را اداره می کند.
زمانی بود که پتریها دوست داشتند آخر هفتهها به ساحل رانندگی کنند، اما آخر هفتهها اکنون به بیسبال جارود و تا حدی سافتبال آنالیز اختصاص دارد.
تابستان گذشته، به عنوان امتیازی برای اوقات فراغت، خانواده یک استخر آب گرم در پشت خانه گذاشته بودند.
تیم اخیراً دو درخت بلوط را اره کرد که در نوار باریک حیاط خلوت باقی مانده بودند تا جایی برای تپه پارچ که او قصد دارد در آنجا بسازد باز کند. او آن را صدا کرد: “گلوله ما”.
در حالی که والدینش میگویند که میدانند که شانسها علیه او بسیار زیاد است، جارود برنامههای بزرگی برای خودش دارد: بازی برای رد ساکس، تیم مورد علاقه پدرش.
به طور خاص، او با بهترین دوست و هم تیمی خود در اکسپرس، جسی وینکر، احتمالاً در یک دوئل پیچینگ و قطعاً در آستانه مسابقات جهانی روبرو خواهد شد. و جسی برای یانکی ها، تیم مورد علاقه پدرش بازی خواهد کرد.
جارود در حالی که هنوز با سگ بازی می کرد گفت: «اما اگر در دور اول دبیرستان به خدمت سربازی نگیرم، به دانشگاه می روم.
او توضیح داد که برنامه پشتیبان او این است که مانند پدرش یک دانشمند آزمایشگاه جنایی یا احتمالاً معلم فیزیک شود، اما این تنها در صورتی است که بازوی او از کار بیفتد. و هیچ کس نمی خواهد این اتفاق بیفتد. لحظه ای بعد، زویی با بازیگوشی شروع به جویدن چند انگشت لاغر جارود کرد.
مادرش که روی مبل آن نزدیکی نشسته بود، فوراً زنگ خطر را به صدا درآورد. “دست پیچ! او زنگ زد تا پسرش بی سر و صدا انگشتانش را از دهان سگ بیرون آورد. او این را با دلسردی گفت – شوخی، اما فقط کمی.
به خاطر بازویش و به خاطر تیمش، جارود لیستی از کارهایی دارد که به دستور والدینش که معمولاً به بازی بعدی بیسبال فکر می کنند، انجام نمی دهد یا نمی تواند انجام دهد.
مثلاً روی ترامپولین نمی پرد. وقتی دوستانش از مدرسه جشن تولدشان را در یک مرکز صخره نوردی برگزار می کنند، جارود نمی رود.
او در مدرسه بسکتبال پیکاپ بازی نمی کند و اگر هفته قبل از مسابقات باشد، خارج از کلاس بدنسازی می نشیند. اگر برای شنا در استخر حیاط خلوت می رود، مراقب است آفتاب سوخته یا خسته نشود.
او مجاز به اسکیت برد یا اسکوتر سواری نیست.تیم یک روز با تشریح خط مشی به من گفت: «هیچ چیز با چرخ نیست. ما حتی واقعاً به او اجازه نمیدهیم تا این اندازه دوچرخه سواری کند.»
اکر علاقه مند به خواندن داستانی از زندگی مایکل جردن هستید با ما همراه باشید
لوری مداخله کرد: «او دوچرخهاش را میبرد. “فقط زیاد نیست.” سپس آهی کشید و افزود: “می دانم که ما روانی به نظر می رسیم، اما اینطور نیستیم.”
زمانی بود که پدر و مادر بیسبال بودن به معنای کمی بیشتر از بازی کردن در حیاط خلوت و تشویق در ۱۵ یا بیشتر بازی لیگ کوچک در بهار و تابستان بود.
اما به هر حال سطح بازی در بیسبال جوانان، و همچنین میزان رقابت و سرمایه گذاری زمان و پول مورد نیاز والدین، در حدود ۱۰ سال گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است – در درجه اول به دلیل محبوبیت فزاینده مسابقات محور.
تیم های مسافرتی امروزه تخمین زده میشود که ۳۰۰۰۰ تیم در حال بازی با توپ مسافرتی هستند که کاملاً جدا از سازمانهای قدیمیتر جوانان مانند لیگ کوچک و بیب روث است.
به نظر میرسد بیشترین تمرکز تیمهای توپ مسافرتی در ایالتهای آفتابگرفته مانند فلوریدا، تگزاس و کالیفرنیا باشد، مکانهایی که دارای بازیکنان حرفهای بازنشستهای هستند که مربیگری میکنند یا کلاسهای خصوصی ارائه میدهند، و جایی که آب و هوا اجازه میدهد
منبع: