سرگرمی

بیوگرافی رابرت دنیرو

بررسی اجمالی

تولد:
۱۷ آگوست ۱۹۴۳ · شهر نیویورک، نیویورک، ایالات متحده آمریکا
نام تولد
رابرت آنتونی دنیرو جونیور
نام مستعار
بابی میلک کید مونرو بابی بابی دی
قد
۵′ ۹½ اینچ (۱.۷۷ متر)

مینی بیو

رابرت دنیرو یکی از بزرگترین بازیگران تمام دوران، در ۱۷ اوت ۱۹۴۳ در منهتن، شهر نیویورک، از هنرمندان ویرجینیا (دریاسالار) و رابرت دنیرو پدر متولد شد. ایرلندی، انگلیسی، هلندی، آلمانی و فرانسوی است. او در کنسرواتوار استلا آدلر و کارگاه آمریکایی آموزش دید.

دنیرو ابتدا با بازی در فیلم «به آهستگی درام بکوب» (۱۹۷۳) به شهرت رسید، اما شهرت خود را به عنوان یک بازیگر بی ثبات در «خیابان های بد» (۱۹۷۳) به دست آورد، که اولین فیلم او با کارگردانی مارتین اسکورسیزی بود.

او جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای بازی در پدرخوانده قسمت دوم (۱۹۷۴) دریافت کرد و نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد در فیلم‌های راننده تاکسی (۱۹۷۶)، شکارچی گوزن (۱۹۷۸) و ترس دماغه (۱۹۹۱) شد. او جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را برای بازی در نقش جیک لاموتا در گاو خشمگین (۱۹۸۰) دریافت کرد.

دنیرو برای بازی در نیویورک، نیویورک (۱۹۷۷)، مقابل لیزا مینلی، Midnight Run (1988)، تجزیه و تحلیل این (۱۹۹۹) و Meet the، چهار نامزدی جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر مرد – فیلم موزیکال یا کمدی را به دست آورده است.

والدین (۲۰۰۰). دیگر اجراهای برجسته عبارتند از: برزیل (۱۹۸۵)، دست نخورده ها (۱۹۸۷)، پس زمینه (۱۹۹۱)، فرانکشتاین (۱۹۹۴)، گرما (۱۹۹۵)، کازینو (۱۹۹۵) و جکی براون (۱۹۹۷).

او همزمان کارگردانی و بازی در فیلم هایی چون A Bronx Tale (1993) و The Good Shepherd (2006) را بر عهده داشت. دنیرو همچنین جایزه یک عمر دستاورد AFI در سال ۲۰۰۳ و جایزه گلدن گلوب Cecil B. DeMille در سال ۲۰۱۰ را دریافت کرده است.

از سال ۲۰۲۲، دنیرو ۷۹ ساله است. او هرگز از بازیگری بازنشسته نشده است و به طور منظم به کار در بیشتر فیلم ادامه می دهد

خانواده

همسران

گریس های تاور (۱۷ ژوئن ۱۹۹۷ – اکنون) (تقاضای طلاق، ۲ فرزند)
Diahnne Abbott (28 آوریل ۱۹۷۶ – ۱۹۸۸) (طلاق، ۲ فرزند)

فرزندان

درنا دنیرو
رافائل دنیرو
الیوت دنیرو
هلن گریس دنیرو
جولیان دنیرو
آرون دنیرو
جیا ویرجینیا چن دنیرو

والدین

دریاسالار ویرجینیا
رابرت دنیرو پدر

بستگان

لئاندرو دنیرو رودریگز (نوه)

رابرت دنیرو

علائم تجاری

شخصیت های مستعد خشونت وحشیانه و / یا شخصیت هایی که روان پریشان مرزی هستند

روش بازیگری، به شدت مطالعه پیشینه شخصیت هایش
خال روی گونه راستش
اغلب با مارتین اسکورسیزی و جو پشی کار می کند.
آمادگی جسمی و روحی شدید برای نقش ها

لهجه متمایز نیویورکی
اغلب نقش ضدقهرمانان و / یا شخصیت های مبهم و متحول را بازی می کند
اغلب با بردلی کوپر، دیوید او. راسل و جنیفر لارنس (در کارنامه بعدی) کار می کند

چیزهای بی اهمیت

او و مارتین اسکورسیزی در منطقه گرینویچ ویلج منهتن از هم جدا شده بودند، اما در جوانی هرگز به طور رسمی ملاقات نکردند. وقتی در یک مهمانی در سال ۱۹۷۲ معرفی شدند، این دو متوجه شدند که بارها یکدیگر را دیده اند اما هرگز صحبت نکرده اند.

برای بازی در نقش ویتو کورلئونه در The Godfather Part II (1974) چهار ماه را صرف یادگیری لهجه سیسیلی کرد. تقریباً تمام دیالوگ هایی که شخصیت او در فیلم بیان می کرد به زبان سیسیلی بود.

با جان بلوشی کمدین، که در ۵ مارس ۱۹۸۲ بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر درگذشت، دوستان خوبی بود. در واقع، دنیرو و رابین ویلیامز آخرین ستاره هایی بودند که بلوشی را زنده دیدند، البته در بازدیدهای جداگانه از خانه ییلاقی شماره ۳ قلعه لس آنجلس.

هتل مارمونت آن روز سرنوشت ساز. دنیرو ساعت ۳:۰۰ صبح صبح روز مرگ بلوشی را ملاقات کرد، اما به گفته شاهدان عینی، دقایقی بعد پس از مشاهده بیماری بلوشی، آنجا را ترک کرد. کمتر از یک ساعت قبل، رابین ویلیامز به ملاقات بلوشی رفته بود که او نیز بلافاصله آنجا را ترک کرد.

او که در بخش ایتالیای کوچک شهر نیویورک بزرگ شد، نام مستعار او “بابی میلک” بود، زیرا او بسیار لاغر و رنگ پریده مانند شیر بود.

به ندرت مصاحبه می کند و به عنوان یکی از فوق خصوصی ترین افراد مشهور شناخته می شود. او موضوع مصاحبه اواخر دهه ۱۹۹۰ (و عکس روی جلد) برای مجله Esquire بود.

بیشتر مقاله بر این موضوع متمرکز بود که او چقدر از زندگی شخصی خود محافظت می کند، جزئیات کمی در مورد او شناخته شده است، چه شایعاتی در مورد آن حدس زده می شود در حالی که فقط تعداد کمی از مقاله به خود مصاحبه واقعی می پردازد.

نویسنده خاطرنشان کرد که در حالی که مصاحبه در نهایت مورد توافق قرار گرفت، لیست قابل توجهی از موضوعات غیرمجاز به او داده شد تا از دنیرو سوال نکند. آنها عبارتند از: سیاست، مذهب، خانواده او، علاقه گزارش شده او به شراب های خوب و غیره.

او دومین بازیگری است که برای ایفای نقش ویتو کورلئونه برنده جایزه اسکار شده است. او و مارلون براندو اولین دو بازیگری بودند که برای ایفای نقش یک شخصیت جایزه اسکار دریافت کردند.

پسر نقاش ویرجینیا دریاسالار و اکسپرسیونیست انتزاعی رابرت دنیرو پدر، ویرجینیا علیرغم اینکه پروتستان بزرگ شده بود، در بیشتر دوران کودکی رابرت یک آتئیست بود.

رابرت پدر کاتولیک بزرگ شد اما به هیچ وجه مذهبی نبود. پس از به دنیا آمدن دنیرو، پدرش رابرت پدر به عنوان یک همجنسگرا ظاهر شد و در نهایت از مادر رابرت طلاق گرفت.

او قبلاً رکورد جهانی بیشترین وزن اضافه شده برای یک فیلم را با اضافه کردن بیش از ۶۰ پوند برای بازی در گاو خشمگین (۱۹۸۰) داشت. اما هفت سال بعد، وینسنت دونوفریو برای بازی در فیلم ژاکت تمام فلزی (۱۹۸۷) او را تحت الشعاع قرار داد و ۷۰ پوند اضافه کرد.

او ابتدا برای بازی در نقش بیل قصاب در باندهای نیویورک (۲۰۰۲) انتخاب شد، اما زمانی که متوجه شد این به معنای گذراندن شش ماه در اروپا است، از این کار کناره گیری کرد و دنیل دی لوئیس جایگزین او شد.

به طور تصادفی دنده جو پسی را در یک صحنه مبارزه در گاو خشمگین (۱۹۸۰) شکست. این شات در فیلم ظاهر می‌شود: دنیرو به پهلوی پسی می‌زند، پسی ناله می‌کند و یک کات سریع به یک زاویه دیگر وجود دارد.

او برای اولین بار عشق خود را به بازیگری در سن ۱۰ سالگی با بازی در نقش شیر ترسو در یک محصول محلی “جادوگر شهر اوز” کشف کرد. او برای پیوستن به یک باند دبیرستان را رها کرد.

برای نقش مکس کدی در کیپ ترس (۱۹۹۱)، او ۵۰۰۰ دلار به دندانپزشک پرداخت تا دندان هایش را به شکل مناسبی بد جلوه دهد. پس از فیلمبرداری، او ۲۰۰۰۰ دلار پرداخت کرد تا آنها را تعمیر کند. برای این فیلم او را با رنگ های گیاهی خالکوبی کردند که پس از چند ماه محو شد.

او برای نقش هری لاین در فیلم تنها در خانه (۱۹۹۰) مورد توجه قرار گرفت که به دوست خوبش جو پشی رسید.
رانندگان لیموزین در لس آنجلس در مورد انعام های کمتر سخاوتمندانه او با نام بردن از او به عنوان “No Dinero” شوخی می کنند.

او اولین کسی بود که مارتین اسکورسیزی را از لئوناردو دی کاپریو آگاه کرد. او با دی کاپریو در زندگی این پسر (۱۹۹۳) کار کرده بود و بسیار تحت تأثیر استعداد او قرار گرفته بود و در مورد او با دوست و همکار مکرر خود صحبت می کرد.

اسکورسیزی و دی کاپریو بعدها در فیلم های زیادی با هم همکاری کردند.گفته است که مریل استریپ بازیگر مورد علاقه او برای همکاری است.

بر خلاف مارلون براندو، که قبل از او به عنوان دون ویتو کورلئونه، او در واقع تبار ایتالیایی در پس زمینه خود دارد. او و براندو هر دو اصل و نسب هلندی دارند.

دوستان بسیار خوبی با جو پسی. آنها در هفت فیلم با هم ظاهر شدند: گاو خشمگین (۱۹۸۰)، روزی روزگاری در آمریکا (۱۹۸۴)، دوستان خوب (۱۹۹۰)، داستان برانکس (۱۹۹۳)، کازینو (۱۹۹۵)، چوپان خوب (۲۰۰۶) و مرد ایرلندی (ایرلندی). ۲۰۱۹).

تحت عمل جراحی سرطان پروستات در بیمارستان اسلون کترینگ نیویورک قرار گرفت. سرطان در حال حاضر بهبود یافته است.

رابرت دنیرو

در پنجمین نسخه از ۱۰۰۱ فیلمی که باید قبل از مرگ ببینید (ویرایش استیون جی اشنایدر)، دنیرو با ۱۴ فیلم، بیشترین بازیگر را دارد. شامل فیلم های دنیرو Mean Streets (1973)، The Godfather Part II (1974)، راننده تاکسی (۱۹۷۶)، ۱۹۰۰ (۱۹۷۶)، شکارچی گوزن (۱۹۷۸)، گاو خشمگین (۱۹۸۰)، پادشاه کمدی (۱۹۸۲) است.

روزی روزگاری در آمریکا (۱۹۸۴)، برزیل (۱۹۸۵)، دست نخورده ها (۱۹۸۷)، دوستان خوب (۱۹۹۰)، کازینو (۱۹۹۵)، گرما (۱۹۹۵) و ملاقات با والدین (۲۰۰۰).

زمانی که دخترش هلن گریس دنیرو با همسر دومش گریس هایتاور در دسامبر ۲۰۱۱ از طریق یک جانشین به دنیا آمد، در سن ۶۸ سالگی برای پنجمین بار پدر شد.

یکی از پنج بازیگری است که برنده جایزه اسکار در نقش شخصیتی است که بیشتر به زبان خارجی صحبت می کند. دیگر سوفیا لورن، ماریون کوتیار، روبرتو بنینی و بنیسیو دل تورو هستند.

اولین مجری که جایزه اسکار (برای The Godfather Part II (1974)) را برای اجرای یک دنباله دریافت کرد.

در سال ۱۹۸۴، گروه پاپ بریتانیایی Bananarama آهنگی به نام «در انتظار رابرت دنیرو» به او تقدیم کرد. دنیرو این را شنید و قرار ملاقات با سه دختر را گذاشت، اما آنها در حالی که منتظر او بودند چنان عصبی شدند که حتی قبل از رسیدن او مست شدند.

پس از ازدواج با دیان ابوت، دخترش درنا دنیرو، دختر ابوت از ازدواج قبلی او را به فرزندی پذیرفت. درنا از شناسایی پدر بیولوژیکی خود امتناع می کند. او همچنین پسری رافائل دنیرو دارد که در سال ۱۹۷۷ با ابوت متولد شد.

هنگام فیلمبرداری قسمت دوم پدرخوانده (۱۹۷۴) کتاب گاو خشمگین (۱۹۸۰) را بخوانید. نقش های او در هر دو فیلم برای او جایزه اسکار را به همراه داشت.

او کل سنت «روبان نمایش جوایز» را با پوشیدن یک روبان سبز روی یقه اش در مراسم اسکار در سال ۱۹۸۱ آغاز کرد. این روبان به یاد چند کودک آفریقایی-آمریکایی بود که در سال های ۱۹۸۰-۱۹۸۱ قربانی یک قاتل زنجیره ای در آتلانتا، جورجیا شدند. روبان را یکی از هواداران در بلیچر در هنگام ورود به او داد. خانواده‌های قربانیان ماه‌ها آنها را پوشیده بودند.

او در سال ۱۹۹۷ با همسر دومش گریس هایتاور ازدواج کرد و او در ۱۸ مارس ۱۹۹۸ پسرشان را به نام الیوت دنیرو به دنیا آورد. در سال ۱۹۹۹، این زوج در مزرعه شهرستان اولستر در کوه‌های کتسکیل نیویورک، پیمان ازدواج خود را تجدید کردند، اما در اواخر همان سال. دنیرو درخواست طلاق داد.

پیامدهای آنها تا سال ۲۰۰۱ ادامه یافت، زیرا جنگ احتمالی حضانت بر سر پسرشان، الیوت، داغ شد. با این حال، طلاق هرگز قطعی نشد و آنها توانستند مشکلات خود را حل کنند. دومین فرزند آنها در دسامبر ۲۰۱۱ از طریق رحم جایگزین به دنیا آمد.

در سن ۱۷ سالگی، پس از ترک سینما با یکی از دوستانش، به طور غیرمنتظره ای اظهار داشت که قرار است بازیگر سینما شود. هیچ کس او را باور نکرد تا اینکه سال آخر دبیرستان را رها کرد و به مدرسه بازیگری استلا آدلر پیوست.

پس از دستگیری در تحقیقات یک حلقه فحشا در پاریس، او با انکار هرگونه دخالت، قول داد که دیگر به فرانسه برنگردد (۱۹۹۸).

اگر علاقه به دانستن بیوگرافی آل پاچینو دارید با ما همراه باشید.
او حرکت شخصیت خود تراویس بیکل در راننده تاکسی (۱۹۷۶) را بر اساس حرکت یک خرچنگ بنا کرد. او فکر می‌کرد که شخصیت غیرمستقیم است و تمایل داشت از این طرف به آن طرف تغییر کند.

مالک رستوران روبیکن در سانفرانسیسکو با ساکنان منطقه خلیج، فرانسیس فورد کاپولا و رابین ویلیامز است. بسیاری از آثار هنری پدرش رابرت دنیرو پدر، دیوارهای کسب و کار را زینت می دهد.

او همچنین صاحب یک رستوران در غرب هالیوود، آگو، و مالک چندین رستوران در نیویورک، از جمله Nobu (با سهامداران Nobu Matsuhisa و Meir Teper) و لیلا است.

از سال ۱۹۹۴، De Niro، Matsuhisa و Teper به مالکیت بیش از ۴۰ رستوران و ۱۸ هتل در آمریکای شمالی و جنوبی، اروپا، مکزیک و دریای کارائیب، خاورمیانه، آفریقا، آسیا و استرالیا گسترش یافته اند.

زمانی که آنها کمی قبل از ساخت Mean Streets (1973) با هم آشنا شدند، دنیرو و هاروی کایتل دوستان سریعی شدند.

دنیرو اهل گرینویچ ویلج در منهتن بود و توسط استلا آدلر و کایتل از منطقه برایتون بیچ بروکلین تدریس می شد و عمدتاً توسط لی استراسبرگ راهنمایی می شد.

اما این دو بازیگر محافظت شده با هم پیوند خوردند و تا به امروز نزدیک هستند.

رابرت دنیرو
رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم کن ۲۰۱۱.

در نظرسنجی کانال ۴ (بریتانیا) به عنوان شماره ۲ بهترین ستاره سینمای تمام دوران انتخاب شد و با اختلاف اندکی توسط آل پاچینو شکست خورد.

زمانی که دوقلوهایش جولیان هنری و آرون کندریک دنیرو با شریک سابقش توکی اسمیت در ۲۰ اکتبر ۱۹۹۵ به دنیا آمدند، برای دومین و سومین بار در سن ۵۲ سالگی پدر شد.

در ۳۳ سالگی برای اولین بار پدر شد، زمانی که همسر [اکنون] سابقش دیانه ابوت پسرشان رافائل دنیرو را در ۹ نوامبر ۱۹۷۶ به دنیا آورد.

این مطلب هم می توانید خواندنی باشد :  مایکل جردن: تاریخچه پرواز

ایتالیایی و فرانسوی را روان صحبت می کند.

تا سال ۲۰۲۰، او در ۱۱ فیلم که نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم شدند ظاهر شد: پدرخوانده قسمت دوم (۱۹۷۴)، راننده تاکسی (۱۹۷۶)، شکارچی گوزن (۱۹۷۸)، گاو خشمگین (۱۹۸۰)، ماموریت (۱۹۸۶) )، Awakenings (1990)، Goodfellas (1990)، Silver Linings Playbook (2012)، American Hustle (2013)، The Irishman (2019) و Joker (2019).

از این میان، The Godfather Part II (1974) و The Deer Hunter (1978) برندگان این رده هستند.

Goodfellas و Awakenings در همان سال ۱۹۹۰ منتشر شدند. ۲۹ سال بعد، The Irishman و Joker نیز در همان سال اکران شدند.
طولانی ترین زمانی که او بدون نامزدی اسکار سپری کرده است، ۲۱ سال است، بین کیپ فیر (۱۹۹۱) و کتاب بازی Silver Linings (2012).
بازی او در نقش جیک لاموتا در گاو خشمگین (۱۹۸۰) در رتبه ۱۰ مجله پریمیر در ۱۰۰ اجرای برتر تمام دوران (۲۰۰۶) قرار دارد.
او در سر صحنه فیلمبرداری بخش «جنایتکار همسو» برای Moonwalker (1988) به دیدار مایکل جکسون رفت. گرگوری پک و بروس ویلیس نیز از این مجموعه بازدید کردند.
اولین مهمانی که در Late Night با جیمی فالون (۲۰۰۹) در ۲ مارس ۲۰۰۹ ظاهر شد.
از سال ۱۹۷ دوست صمیمی بروس اسپرینگستین بوده است

او برای بازی در نقش جیک لا موتا در گاو خشمگین (۱۹۸۰) برنده جایزه اسکار شد و او را به یکی از ۱۸ بازیگری تبدیل کرد که برای بازی در نقش یک شخص واقعی که هنوز در عصر مراسم اهدای جایزه زنده بود (از سال ۲۰۱۵) این جایزه را دریافت کردند.

هفده بازیگر دیگر و بازی های مربوط به آنها عبارتند از: اسپنسر تریسی برای ایفای نقش پدر ادوارد فلانگان در شهر پسران (۱۹۳۸)، گری کوپر برای بازی در نقش آلوین سی یورک در گروهبان یورک (۱۹۴۱)، پتی دوک برای بازی در نقش هلن کلر در فیلم معجزه گر.

۱۹۶۲)، جیسون روباردز برای ایفای نقش بن بردلی در فیلم All the President’s Men (1976)، سیسی اسپیسک برای بازی در نقش لورتا لین در دختر معدنچی زغال سنگ (۱۹۸۰)_، جرمی آیرونز برای بازی در نقش کلاوس فون بولو در Reversal of Fortune (1990)، سوسن برای ایفای نقش خواهر هلن پرژین در مرد مرده واکینگ (۱۹۹۵)، جفری راش برای بازی در نقش دیوید هلفگوت در فیلم درخشش (۱۹۹۶)، جولیا رابرتز برای بازی در نقش ارین بروکوویچ در ارین بروکوویچ (۲۰۰۰)،

جیم برادبنت برای بازی در نقش جان بیلی در Iris (2001)، جنیفر کانلی برای بازی در نقش آلیشیا نش در یک ذهن زیبا (۲۰۰۱)، هلن میرن برای بازی در نقش ملکه الیزابت دوم در ملکه (۲۰۰۶)، ساندرا بولاک برای بازی در نقش لی آن توهی در قسمت کور (۲۰۰۹)،

ملیسا لئو برای بازی آلیس اکلوند- وارد در جنگنده (۲۰۱۰)، کریستین بیل برای بازی در نقش دیکی اکلوند در جنگنده (۲۰۱۰)، مریل استریپ برای بازی در نقش مارگارت تاچر در بانوی آهنین (۲۰۱۱)، و ادی ردمین برای بازی در نقش استیون هاوکینگ در تئوری همه چیز (۲۰۱۴) .

از فرصت بازی فرانک کاستلو در فیلم The Departed (2006) برای کار بر روی دومین فیلم کارگردانی خود The Good Shepherd (2006) گذشت.

سه فیلم (حداقل) که دنیرو در آنها ظاهر شده است، آهنگ “Gimme Shelter” از رولینگ استونز را به طور قابل توجهی در موسیقی متن فیلم دارند: Goodfellas (1990)، Casino (1995) و The Fan (1996).
دنیرو در مارس ۲۰۱۶ فاش کرد که پسرش الیوت اوتیستیک است.

قبل از اینکه تیم برتون به عنوان کارگردان انتخاب شود، او برای نقش ویلی وانکا در فیلم Charlie and the Chocolate Factory (2005) در نظر گرفته شد. این نقش به جانی دپ رسید.
او شرکت تولید خود را به نام مرکز فیلم ترایبکا (۱۹۸۹) تشکیل داد.

در پنج موقعیت، شخصیت‌هایی را بازی کرده است که کهنه سربازان ویتنام هستند: راننده تاکسی (۱۹۷۶)، شکارچی گوزن (۱۹۷۸)، جکنیف (۱۹۸۹)، سه گانه ملاقات با والدین، و مسابقه کینه (۲۰۱۳).
دوست / طرفدار قدیمی و معتمد ووپی گلدبرگ.
پدرش در ۲ سالگی خانه را ترک کرد.

دارای اقامتگاه هایی در سمت شرق و غرب منهتن و همچنین در نزدیکی Marbletown، نیویورک.
زمانی که همسر دومش گریس هایتاور در ۱۸ مارس ۱۹۹۸ پسرشان الیوت دنیرو را به دنیا آورد، در سن ۵۴ سالگی برای چهارمین بار پدر شد.

او به عنوان بهترین بازیگر تمام دوران در FilmFour.com (2002) انتخاب شد.
از برداشت های دنیرو بازیگر الک بالدوین به عنوان آثار مورد علاقه خود یاد می کند.

او نقش عیسی را در فیلم آخرین وسوسه مسیح (۱۹۸۸) رد کرد. او برای نقش جاش باسکین در فیلم بزرگ پنی مارشال (۱۹۸۸) در نظر گرفته شد. نقش سال صاحب پیتزافروشی در فیلم «کار درست را انجام بده» (۱۹۸۹) به او پیشنهاد شد که او آن را رد کرد.

او در ۱۶ سالگی مدرسه را ترک کرد و با استلا آدلر و لی استراسبرگ تمرین کرد.

او در شش فیلمی ظاهر شده است که توسط کتابخانه کنگره برای ثبت ملی فیلم به‌عنوان «از لحاظ فرهنگی، تاریخی یا زیبایی‌شناختی» مهم انتخاب شده‌اند: خیابان‌های پست (۱۹۷۳)، پدرخوانده قسمت دوم (۱۹۷۴)، راننده تاکسی (۱۹۷۶). ، شکارچی گوزن (۱۹۷۸)، گاو خشمگین (۱۹۸۰) و دوستان خوب (۱۹۹۰).

فارغ التحصیل استلا آدلر استودیو بازیگری. او مستقیماً زیر نظر استلا آدلر و لی استراسبرگ تحصیل کرد و هر دو روش کنستانتین استانیسلاوسکی را تدریس کردند.

او با بازی در نقش جیک لا موتا در گاو خشمگین (۱۹۸۰) تنها ۶۰ پوند وزن اضافه کرد.
فیلم ساختن را به بازی روی صحنه ترجیح می دهد.

او نقش تونی داماتو را در Any Given Sunday (1999) که به آل پاچینو رسید، رد کرد.

در دهه ۱۹۵۰، رابرت با مادرش در آپارتمان طبقه آخر در خیابان ۱۴ غربی ۲۱۹ در “اسپانیا کوچک” منهتن زندگی می کرد.او در ۲۲ نوامبر ۲۰۱۶ در یک مراسم زنده تلویزیونی که در اتاق شرقی کاخ سفید برگزار شد، به همراه بیست نفر دیگر، بزرگترین جایزه غیرنظامی، توسط پرزیدنت باراک اوباما، مدال آزادی ریاست جمهوری، بالاترین جایزه غیرنظامی کشور، اعطا شد.

و مراسم پایانی مدال آزادی ریاست جمهوری اوباما. در این مراسم، بیست و یک دریافت کننده به ترتیب حروف الفبا عبارتند از: کریم عبدالجبار، الویز کوبل (جایزه پس از مرگ به پسرش)، الن دی جنرس، رابرت دنیرو، ریچارد گاروین، بیل گیتس، ملیندا گیتس، فرانک گری.

مارگارت همیلتون (در نقش مارگارت اچ. همیلتون)، تام هنکس، دریاسالار عقب، گریس هاپر (جایزه پس از مرگ به خواهرزاده‌اش)، مایکل جردن، مایا لین، لورن مایکلز، نیوتن مینو، ادواردو پادرون (در نقش ادواردو پادرون)، رابرت ردفورد، دایانا راس، وین اسکالی، بروس اسپرینگستین و سیسلی تایسون.

رتبه ۱ در فهرست مجله امپایر (بریتانیا) “بزرگترین بازیگر زنده (خدایان در میان ما)”.
بازی او در نقش تراویس بیکل در راننده تاکسی (۱۹۷۶) رتبه ۴۲ را در ۱۰۰ اجرای برتر تمام دوران مجله پریمیر (۲۰۰۶) دارد.
از مصاحبه رادیو تایمز پس از اینکه گفت که روزنامه نگار با “استنتاج منفی” از او سوال می پرسد، خارج شد.

او برای نقش دکتر اختاپوس در مرد عنکبوتی ۲ (۲۰۰۴) در نظر گرفته شد که به آلفرد مولینا رسید.

او از حامیان سرسخت حزب دمکرات آمریکا است. او در سال ۱۹۹۸ در کنگره علیه استیضاح رئیس جمهور بیل کلینتون لابی کرد. او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۰ از ال گور حمایت کرد و در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۴ از جان کری حمایت کرد. از سناتور دموکرات باراک اوباما برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ حمایت کرد.

در مصاحبه‌ای با مجله توتال فیلم در سال ۲۰۰۷، وقتی از بازیگران جوان‌تری که دوستشان داشت پرسیدند، از ادی ردمین که او را کارگردانی کرد و در فیلم The Good Shepherd (2006) با او بازی کرد، تمجید کرد.

با توجه به اینکه کنت برانا، بازیگر نقش دکتر فرانکنشتاین، قد مشابهی دارد، این کار دشواری بود تا او را به عنوان هیولای فرانکنشتاین در فیلم فرانکشتاین (۱۹۹۴) بزرگ جلوه دهد.

بسیاری از ترفندهای مورد استفاده برای وادار کردن انسان‌ها، جادوگران و الف‌ها برای کوتوله کردن هابیت‌ها بعداً برای سه‌گانه ارباب حلقه‌ها نیز به کار گرفته شد تا دنیرو بسیار بزرگ‌تر از همبازی‌هایش به نظر برسد، از جمله استفاده از مردان بسیار درشت به‌عنوان دوتایی برای عکس‌برداری. جایی که فقط دست و پا دیده می شود.

نقش دیک تریسی در دیک تریسی (۱۹۹۰) به او پیشنهاد شد که به وارن بیتی رسید.
در آهنگ “Empire State of Mind” جی زی و آلیشیا کیز ذکر شده است.

سرطان پروستات تشخیص داده شد و انتظار می رود بهبودی کامل پیدا کند.

رابرت دنیرو
او برای نقش هاوارد پین در فیلم سرعت (۱۹۹۴) در نظر گرفته شد که به جای آن به دنیس هاپر رسید.

او و دوست صمیمی اش ژرارد دوپاردیو هر دو برای بازی در نقشی که قبلاً برای بازیگر دیگری اسکار را به دست آورده بود، نامزد اسکار شده اند. دنیرو اولین اسکار خود را برای ایفای نقش دون ویتو کورلئونه در فیلم پدرخوانده قسمت دوم (۱۹۷۴) دریافت کرد، نقشی که قبلا مارلون براندو آن را بازی کرده بود.

دوپاردیو برای بازی سیرانو دو برژرک (۱۹۹۰) نامزد شد، نقشی که پیش از این برای خوزه فرر برنده اسکار شده بود.
نقش میچ لیری در فیلم In the Line of Fire (1993) به او پیشنهاد شد که او به دلیل درگیری های برنامه ریزی با A Bronx Tale (1993) آن را رد کرد. این نقش به جان مالکوویچ رسید.

در Ossining، نیویورک (محل ندامتگاه بدنام سینگ سینگ) برای فیلمبرداری سه فیلم مختلف بود: این را تحلیل کن (۱۹۹۹)، آن را تحلیل کن (۲۰۰۲) و پنهان و جستجو (۲۰۰۵)

او با هشت کارگردان برنده اسکار بهترین کارگردانی کار کرده است: مارتین اسکورسیزی، فرانسیس فورد کاپولا، برناردو برتولوچی، الیا کازان، مایکل چیمینو، ران هاوارد، بری لوینسون و آلفونسو کوارون.

تقریباً کاملاً توسط St. Louis Cardinals Shortstop، Brendan Ryan تقلید شده است، به خصوص در طول مصاحبه های بعد از بازی.
او به عنوان یکی از امیدوار کننده ترین شخصیت های سینمایی سال ۱۹۷۳ در کتاب سالانه فیلم “دنیای صفحه” جان ویلیس در سال ۱۹۷۴ ذکر شد.

(۱۱ نوامبر ۲۰۰۸) در افتتاحیه پر ستاره تفرجگاه مجلل آتلانتیس پالمز دبی شرکت کرد. مهمانان به سبکی با نمایش یک میلیون آتش بازی که گفته می شود از فضا قابل مشاهده است، پذیرایی شدند.

او در اولین پادکست خود به عنوان مهمان مایکل مور در پادکست تازه راه اندازی شده “Rumble” او ظاهر شد. این مصاحبه در دفتر دنیرو در منهتن پایین، نیویورک (۲۰ دسامبر ۲۰۱۹) انجام شد.

او بازی در نقش هاپر در زندگی یک حشره (۱۹۹۸) را رد کرد که به کوین اسپیسی رسید.
او توسط اینترتینمنت ویکلی به عنوان سی و چهارمین ستاره بزرگ سینمای تمام دوران انتخاب شد.

او در استودیوی HB در گرینویچ ویلج، نیویورک سیتی درام تحصیل کرد.
در جوایز گلدن گلوب جایزه Cecil B. DeMille را دریافت کنید.

یک «فروشگاه لباس مردانه دنیرو» در چنگدو، چین وجود دارد.
او قبل از اینکه در سال ۱۰۹۶۸ در «سلام» برایان دی پالما اولین فیلم خود را بازی کند، در تولیدات خارج از برادوی و با شرکت‌های تور حضور داشت.

یکی از پنج برنده جوایز مرکز کندی در سال ۲۰۰۹. دیگر برندگان سال ۲۰۰۹ بروس اسپرینگستین، دیو بروبک، مل بروکس و گریس بامبری بودند.

طبق نمایه ای در شماره سالانه هالیوود Vanity Fair، اولین بازیگری است که در ماجراهای راکی ​​و بولوینکل (۲۰۰۰) یک شخصیت کارتونی را به عنوان رهبر بی باک تفسیر روشی انجام داد.

در اکتبر ۱۹۹۷، او در فهرست “۱۰۰ ستاره برتر سینمای تمام دوران” مجله امپایر (بریتانیا) در رتبه پنجم قرار گرفت. در سال ۲۰۰۵، مجله پریمیر او را در فهرست برترین ستارگان سینمای تمام دوران در ستارگان خود در صورت فلکی ما در رتبه ۳۸ قرار داد.
متولد ۳:۰۰ صبح (EWT).
در نوجوانی با «باند خیابان کنمار» گرینویچ ویلج دوید.
در آهنگ “Gun Love” از گروه راک ZZ Top، در ردیف “Runnin’ with the Wild Bunch، مانند رابرت دنیرو” نام برده شده است.

دنیرو در ۷۹ سالگی هفتمین فرزندش را به دنیا آورد که مادرش تیفانی چن شریک فعلی رابرت است.
در فیلم مصری ال مدینه (۱۹۹۹)، بازیگر اصلی علی یک اردک دارد که او را به نام بازیگر مورد علاقه اش دنیرو نامگذاری کرد.
در آهنگ “ویرد آل” یانکویچ، “تلویزیون فرانک ۲۰۰۰” ذکر شده است.

نقش کاپیتان رابرت استوت و گروهبان ستاد ادی دوهون در فیلم A Bridge Too Far (1977) به او پیشنهاد شد اما هر دو را نپذیرفت. الیوت گولد و جیمز کان به ترتیب بازیگر شدند.

نامزدی اسکار بهترین بازیگر مرد رابرت دنیرو برای کیپ ترس (۱۹۹۱) تنها باری است که او برای بازی در فیلمی نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم شد.

در آهنگ «بستنی وانیلی» استیون لینچ ذکر شده است.

او در ابتدا برای بازی در نقش سال در فیلم «کار درست را انجام بده» قرارداد امضا کرد اما از ادامه تحصیل کنار رفت.
خواننده پی جی هاروی در آهنگی به نام “ریلینگ” از آلبوم “۴ Track Demos” به دنیرو اشاره می کند.

فینلی کوای در آهنگ “Sunday Shining” از او در ترانه “من قهرمانی مثل رابرت دنیرو هستم” نام می برد.
نوه مادری دونالد (۱۸۹۰ ۱۹۴۹)، متولد ایالت ایلینویز، و آلیس (با نام خانوادگی گرومن) دریاسالار (۱۸۸۷ ۱۹۶۲)، متولد ایالت آیووا.

در آهنگ ۱۹۹۱ بیلی براگ “جنسیت” ذکر شده است.
رتبه ۷۸ در فهرست سالانه Power 100 مجله پریمیر در سال ۲۰۰۲.

نوه بزرگ مادری نیکلاس (۱۸۵۳ ۱۹۱۸)، متولد هلند، و دریاسالار ویرجینیا (نام هولتون) (۱۸۴۸ ۱۹۲۸)، متولد ایالت کنتاکی.
نوه بزرگ مادری آگوست (۱۸۵۶ ۱۹۴۷) و گسینا (با نام خانوادگی بکمن) گرومن (۱۸۶۰ ۱۹۴۹). هر دو در ایالت ایندیانا به دنیا آمدند و بزرگ شدند و در ایالت آیووا درگذشتند.

این مطلب هم می توانید خواندنی باشد :  فال روزانه 22 آبان 1402

پس از پادشاه کمدی، قرار بود ستاره ای در علف های هرز نوشته دوروتی تریستان و جان هنکاک بسازد

نقل قول ها

مهم است که نشان ندهید. مردم سعی نمی کنند احساسات خود را نشان دهند، بلکه سعی می کنند آنها را پنهان کنند.
من دوست ندارم فیلم های خودم را تماشا کنم – در فیلم های خودم خوابم می برد.

آن را [تصویربرداری از یک صحنه] دور نزنید، این کار را انجام دهید!
بعضی ها می گویند درام آسان است و کمدی سخت. درست نیست. من در یکی دو سال اخیر کمدی می ساختم و خوب است.

وقتی یک درام می سازید، تمام روز را به ضرب و شتم یک مرد با چکش می گذرانید، یا چه چیزی دارید. یا باید لقمه ای از صورت کسی بردارید. از طرفی با یه کمدی یه ساعت سر بیلی کریستال داد میزنی و میری خونه.

[مصاحبه در شیکاگو سان تایمز، ۱ / ۸ / ۹۸] به نظر من هالیوود یک سیستم طبقاتی دارد. بازیگران مانند زندانیان هستند، اما حقیقت این است که آنها پناهگاه را اداره می کنند. شما باید به کل ساختار استودیو نگاه کنید.

این بچه ها هستند ما آنها را کت و شلوار می نامیم. آنها این قدرت را دارند که یک فیلم را درست کنند. آنها مانند پدر و مادر شما هستند که می گویند “ما پول داریم”.

اما در همان زمان به ما بازیگران می گویند “ما شما را دوست داریم. ما بدون شما نمی توانیم”. میدونی من خیلی وقته که اینجا بودم من کت و شلوارها را دیده ام که پناهگاه را اداره می کنند.

فکر می کنم می توانم آن را به خوبی یا حتی بهتر انجام دهم. بذار امتحانش کنم به همین دلیل من TriBeCa دارم

[مصاحبه در شیکاگو سان تایمز، ۱ / ۸ / ۹۸] به نظر من هالیوود یک سیستم طبقاتی دارد. بازیگران مانند زندانیان هستند، اما حقیقت این است که آنها پناهگاه را اداره می کنند.

شما باید به کل ساختار استودیو نگاه کنید. این بچه ها هستند ما آنها را کت و شلوار می نامیم. آنها این قدرت را دارند که یک فیلم را درست کنند.

آنها مانند پدر و مادر شما هستند که می گویند “ما پول داریم”. اما در همان زمان به ما بازیگران می گویند “ما شما را دوست داریم. ما بدون شما نمی توانیم”.

میدونی من خیلی وقته که اینجا بودم من کت و شلوارها را دیده ام که پناهگاه را اداره می کنند. فکر می کنم می توانم آن را به خوبی یا حتی بهتر انجام دهم. بذار امتحانش کنم به همین دلیل من TriBeCa دارم.

من به پاریس می روم، به لندن می روم، به رم می روم و همیشه می گویم: “هیچ جایی مثل نیویورک نیست. این هیجان انگیزترین شهر دنیا در حال حاضر است. همین طور است. همین است.”

من هرگز از آن دسته بازیگرانی نبودم که از خودم به عنوان یک انسان جذاب یاد کرده باشم. من باید زود تصمیم می گرفتم که بازیگر شوم یا شخصیت.
[در مورد بازیگری] همه چیز برای افراد جوان تر است که سکسی و جوان هستند.

[در مورد شخصیت‌های اوباش که اغلب بازی می‌کند] شخصیت‌هایی که من بازی می‌کنم واقعی هستند. آنها واقعی هستند، بنابراین آنها به اندازه هر شخصیت دیگر حق دارند به تصویر کشیده شوند.

شخصیت‌های دیگری هم هستند که من بازی کرده‌ام، غیر از آن‌هایی که به آنها کلیشه یا هر چیز دیگری گفته می‌شود. بنابراین.

مردم با من با احترام زیادی برخورد می کنند. به داستین هافمن نگاه کنید. من همیشه به روشی که او می تواند صحبت کند و باهوش و شوخ طبع و غیره باشد حسادت می کنم. من فقط نمی توانم این کار را انجام دهم.

[درباره آل پاچینو] آل، در طول سال ها ما نقش هایی را از یکدیگر گرفته ایم. مردم سعی کرده اند ما را با یکدیگر مقایسه کنند، ما را در مقابل یکدیگر قرار دهند و ما را شخصاً از هم جدا کنند.

من هرگز مقایسه را ندیده ام، صادقانه بگویم. من مشخصاً خیلی بلندتر هستم، بیشتر از نوع مرد پیشرو هستم. راستش، شما ممکن است بهترین بازیگر نسل ما باشید – به استثنای من.

یکی از چیزهایی که در مورد بازیگری وجود دارد این است که به شما این امکان را می دهد که زندگی دیگران را بدون پرداخت هزینه زندگی کنید.

من بخشی از ایتالیا هستم، من همه ایتالیایی نیستم. من بخشی هلندی، بخشی فرانسوی، بخشی آلمانی، بخشی ایرلندی هستم.

اما اسم من ایتالیایی است و احتمالاً بیشتر با طرف ایتالیایی ام آشنا می شوم تا سایر قسمت هایم.
اگر خدایی هست، خیلی باید جوابگو باشد. وقتی مردی وقت استراحت خواهی داشت.

بعد از اولین فیلم هایم مصاحبه کردم. سپس فکر کردم، “چه اهمیتی در مورد جایی که من به مدرسه رفتم، و سرگرمی‌ها چیست؟ اینها چه ربطی به بازیگری دارد، به سر خودم؟”.

ترکیبی از هرج و مرج و نظم در شیوه کار من وجود دارد. استعداد در انتخاب هاست.
[در سال ۲۰۰۴] من عاشق ایتالیا هستم و پیوند عمیقی با ریشه های ایتالیایی خود دارم. من طرفدار جان کری هستم.

امیدوارم او به کاخ سفید برسد. ما به یک دولت متفاوت برای نمایندگی آمریکا نیاز داریم. تغییر ریاست‌جمهوری نشانه روشن و بین‌المللی است که بگوییم ما دوباره به بقیه جهان نزدیک می‌شویم. من هیچ جایزه ای نمی خواهم که بتواند بر این انتخابات تأثیر بگذارد. من طرفدار کری هستم.

[در خط بدنام از راننده تاکسی (۱۹۷۶)] نمی‌دانی که سال‌ها بعد، مردم در ماشین‌ها تو را در خیابان می‌شناسند و فریاد می‌زنند، “تو با من حرف می‌زنی؟” فیلمنامه اصلی را به خاطر ندارم، اما فکر نمی‌کنم خط در آن باشد. بداهه زدیم. به دلایلی اعصاب را لمس کرد. پیش می آید.

برخی از مردم می گویند، “نیویورک یک مکان عالی برای بازدید است، اما من نمی خواهم در آنجا زندگی کنم.” این را در مورد جاهای دیگر می گویم.
درست است: در طول فیلمبرداری «مامان خونین» (۱۹۷۰) ناهار را در قبر گذراندم. وقتی جوان تر هستید، احساس می کنید این همان کاری است که باید انجام دهید تا به شما کمک کند شخصیت خود را حفظ کنید.

وقتی پیرتر می‌شوید، اعتماد به‌نفس‌تر و کم‌تر در مورد آن می‌شوید – و می‌توانید به همان اثر برسید. حتی اگر ذهن خود را از خود دور کنید، ممکن است بتوانید به دستاوردهای بیشتری برسید، زیرا آرامش دارید.

این کلید همه چیز است. وقتی آرام و با اعتماد به نفس باشید، چیزهای خوبی به دست می آورید.فیلم کار سختی است. مردم این را نمی بینند. منتقدان آن را نمی بینند.

اما آنها کار زیادی دارند. کار زیاد. وقتی یک صحنه دراماتیک عالی را کارگردانی می‌کنم، بخشی از من می‌گوید: «خدا را شکر، مجبور نیستم این کار را انجام دهم».

چون میدونم بازی کردن چقدر سخته نیمه های شب است. داره یخ میزنه شما باید این صحنه را انجام دهید باید بلندش کنی تا به اون نقطه برسی و با این حال، به عنوان کارگردان، باید بازیگران را به آن نقطه برسانید. در هر صورت سخت است.

وقتی نوجوان بودم به کارگاه نمایشی در مدرسه جدید رفتم. مدرسه بازیگران زیادی تحت عنوان GI Bill داشت – راد استایگر، هری بلافونته، نسل پیش از من. من رفتم داخل و کارگردان به من گفت: “آیا می خواهی اکته شوی؟

” نمیدونستم چه جوری جواب بدم پس چیزی نگفتم. و گفت: برای ابراز وجود! و من گفتم: “آره، آره، همین است. درست است.”

[در مورد شاهد حمله تروریستی به نیویورک در ۹ / ۱۱ / ۲۰۰۱] من یک جلسه را درست پس از آن که آنها به مرکز تجارت جهانی برخورد کردند ترک کردم.

به آپارتمانم که به نظر جنوب است رفتم و از پنجره بیرون آن را تماشا کردم. من می توانستم خط آتش را در سراسر برج شمالی ببینم.

من دوربین دوچشمی و یک دوربین فیلمبرداری داشتم – هرچند نمی خواستم از آن فیلم بگیرم. دیدم چند نفر پریدند. بعد دیدم برج جنوبی رفت.

خیلی غیر واقعی بود، مجبور شدم با نگاه فوری به صفحه تلویزیون آن را تأیید کنم. CNN روشن بود این تنها راه برای واقعی کردن آن بود. همانطور که پسرم گفت: “مثل تماشای سقوط ماه بود”.

سخت ترین چیز در مورد مشهور بودن این است که مردم همیشه با شما مهربان هستند. شما در حال گفتگو هستید و همه با آنچه شما می گویید موافق هستند – حتی اگر چیزی کاملاً دیوانه کننده بگویید. شما به افرادی نیاز دارید که آنچه را که نمی خواهید بشنوید به شما بگویند.

من با رد شدن مشکلی نداشتم، چون وقتی به آزمون می روید، قبلاً ریجکت شده اید. صدها بازیگر دیگر هم هستند. وقتی وارد آن می شوید پشت توپ هشت هستید.

در این مرحله از حرفه ام، من مجبور نیستم با رد تست ها سر و کار داشته باشم. بنابراین من رد خود را از چیزهای دیگر دریافت می کنم.

فرزندانم می توانند باعث شوند که من احساس طرد شدن کنم. آنها می توانند خیلی سریع شما را متواضع کنند.

پول زندگی شما را آسان تر می کند. اگر خوش شانس هستید که آن را دارید، خوش شانس هستید.
من فقط زمانی به لس آنجلس می روم که پول آن را دریافت کنم.

هنوز کسی مرا از روی صندلی تکان نداده است. اما، در هر صورت، من رستوران های خودم را خریده ام.
[در مورد What Just Happened (2008)] این به همان اندازه که می تواند در وسط این چیزها باشد، نزدیک است.

عامل ترس همیشه وجود دارد — از از دست دادن ده ها میلیون دلار در فیلمی که کار نمی کند تا ناتوانی در به دست آوردن یک میز خوب در یک رستوران برتر به دلیل شکست آخرین فیلم شما.

خوب است که چند علاقه دیگر (رستوران ها، هتل ها، جشنواره فیلم TriBeca) داشته باشید. اما علاقه اصلی من همیشه فیلم ها بوده است – ساختن آنها، کارگردانی آنها، درگیر بودن. من هرگز شور و شوق آن را از دست نداده ام.

من نیویورک را دوست دارم زیرا هنوز می توانم در خیابان ها راه بروم و در یک بار یا رستوران بنشینم و مردم را تماشا کنم. اگر نمی توانید به درستی مشاهده کنید، به عنوان یک بازیگر، کارتان تمام شده است.

تصوری که گاهی ایجاد می‌شود این است که نمی‌توانم خانه‌ام را بدون شناسایی یا اذیت شدن در خیابان ترک کنم. این فقط درست نیست. من می توانم در اوقات فراغت بیرون بروم، برای ناهار با مردم ملاقات کنم یا بچه هایم را به پارک ببرم. فکر نمی‌کنم برای هالیوود به اندازه کافی جذاب باشم.

من در لس آنجلس زندگی کرده‌ام، در هالیوود کار کرده‌ام، بارها و بارها مشغول فیلم‌سازی بوده‌ام. من مخالف مکان نیستم. من یک هنرپیشه جوان نبودم که در کنار صندلی شلوارم زندگی می‌کردم و از کار ناامید بودم. من با دعوت رفتم و تجربیاتم خوب بوده است. اما من هرگز زندگی تمام وقت آنجا را انتخاب نکرده ام.

من همیشه کمدی کار کرده ام. عناصر کمیک در خیابان های پست (۱۹۷۳) و حتی راننده تاکسی (۱۹۷۶) وجود داشت. و من پادشاه کمدی (۱۹۸۲) را انجام دادم.

من همیشه چیزی که به نظرم حس شوخ طبعی است داشته ام.این تصویر وجود دارد که ساخته شده است – اختراع شده است، بیشتر شبیه – و من هستم که زندگی می کنم. من خودم را به نوعی اسطوره بازیگری نمی دانم، فقط بازیگری که تمام تلاشش را با موادی که در آن زمان وجود دارد انجام می دهد.

شما می توانید هر چه دوست دارید به پس زمینه من نگاه کنید، اما من هرگز با اقتدار در مجموعه فیلم ها مشکلی نداشته ام. حتی اگر با کارگردانی مخالفم، آن را حل می کنم. من هم اهل پشیمانی نیستم.

از هیچ فیلمی که ساخته ام پشیمان نیستم، چون در آن زمان دلیلی برای ساختن آن وجود داشت. اگر نتیجه نداد، پس وقت خود را صرف نگرانی در مورد چرایی و چگونگی آن نکنید. فقط به پروژه بعدی بروید.

دشوار؟ من؟ من فکر نمی کنم در مقایسه با افراد دیگر سخت باشم. ساختن یک فیلم در بهترین زمان کار سختی است، بنابراین نمی خواهید به مردم زمان سختی بدهید.

مردم همه برنامه های خود را دارند. اما ارزش آن را ندارد که چیزی از تاریخ خود را بازی کنید تا در یک مجموعه فیلم به نکته ای بپردازید. اگر مثلاً با پدرتان یا پدر دیگری مشکل دارید، چرا به کارگردان وقت سختی بدهید؟

[درباره مارتین اسکورسیزی] ای کاش آن دانش را از فیلم ها داشتم که او دارد. او مانند یک دایره المعارف است. می توانستم با او تماس بگیرم و در مورد فلان فیلم از او بپرسم و او در مورد آن باخبر شود. او همه چیز را دیده است، عالی است.

[درباره مدت‌هایی که او در یک قسمت ناپدید می‌شود] شما فقط نقشی را بازی نمی‌کنید. شما باید حق بازی با آنها را بدست آورید.
[در مورد مارتین اسکورسیزی] من واقعاً امیدوارم بتوانم دوباره با او فیلم دیگری بسازم.

[در مورد آنجلینا جولی و هلن میرن] او [جولی] همبازی رویایی من است و من دوست دارم با او کار کنم. بستگی به پروژه دارد [که چه کسی در بالای لیست من باشد. بازیگران زن فوق العاده

این مطلب هم می توانید خواندنی باشد :  لیست 10 جنایتکار برتر جهان در سال 2023

همیشه دوست داشتم کارگردانی کنم. گرچه کارگردانی یک تعهد بسیار بیشتر است، زمان بسیار بیشتری.

من کارگردان هایی را دوست دارم که کارهای کمی انجام می دهند، آنها می دانند که چه می خواهند. در مورد من، من می دانم که چه زمانی یک ضربه دارم، اما ممکن است بخواهم پشتیبان بگیرم، و یک عکس دیگر.

شما هرگز نمی دانید. اگر در مورد ثبت یک لحظه باشد، هرگز نخواهید توانست به عقب برگردید و آن را تکرار کنید، شما با آن پیش می روید. این یک چیز فریبنده است. تمام فیلم ها را مرور می کنم و همه چیز را نگاه می کنم.

بعضی چیزها را فقط از حضور در فیلم یاد می گیرید، بنابراین من می بینم که چه کاری انجام می شود، چگونه انجام می شود. من می دانم که ساخت یک فیلم چه چیزی طول می کشد، چقدر زمان.

تقریباً اصلاً به آن فکر نمی کنم. اگر من در یک فیلم حضور داشته باشم، می توانم احساس کنم که آیا چیزی کاملاً درست نیست، آیا ریتم خاموش است.

من می دانم که مهم است که به همه تا آنجا که می توانید آزادی بدهید تا احساس نکنند که وجود دارد

ما باید واقعاً مشکل را با کشور و مردمی که ناراضی هستند و آنقدر عصبانی هستند حل کنیم که به او رای می دهند و فکر می کنند که او تغییری ایجاد می کند و نمی بینند که او به هیچ وجه تغییری ایجاد نمی کند.

باید راهی وجود داشته باشد که مردم دور هم جمع شوند و آن را حل کنند و به افرادی که اکنون در بخش‌های خاصی از کشور درد دارند، کمک کنند که من، به‌عنوان یک نیویورکی ساکن اینجا، از آن‌ها اطلاعی ندارم. من احساس می کنم که اوباما حداقل تلاش کرد.

او اشتباهاتی کرد، من مطمئنم، اما شما باید تلاش کنید و همه را در بر بگیرید و این باعث شد که ما از این انشقاق در کشور با آنچه اکنون در حال رخ دادن است آگاه شویم.

بله، نگرانم، و یکی از بچه های من همجنس گرا است، و نگران است که با او به نحوی رفتار شود. ما در مورد آن صحبت می کنیم.
منظورم این است که یک رئیس اوباش مردم را موش خطاب می کند. این بدان معناست که شما دروغ گفته اید و کسی به شما نیش زده است، بنابراین شما مرتکب جرم شده اید.

بنابراین این جالب است و او باعث بد جلوه دادن اوباش ها می شود زیرا اوباش هایی هستند که با شما دست می دهند و به قول خود عمل می کنند. او حتی نمی تواند این کار را انجام دهد.

او یک کلاهبردار است او یک هاکستر است. او یک هنرمند کلاهبردار است. و چیزی که مرا آزار می دهد این است که مردم آن را نمی بینند. فکر می‌کنم The Apprentice با آن ارتباط زیادی داشت که من هرگز آن را ندیدم، شاید یک بار. این همه دود و آینه است، همه چیز مزخرف است.

[درباره دونالد ترامپ] من هرگز علاقه ای به ملاقات با او نداشتم. او یک بوفون است. اگر وارد رستورانی می شد که من در آن بودم، می رفتم. من نمی خواهم آنجا باشم.

من حدس می زنم که به همین منجر می شود. اگر او راهش را داشت، ما در این کشور در وضعیت بسیار بدی قرار می‌گرفتیم. منظورم این است که آن طور که من می فهمم، آنها به هیتلر خندیدند. همه آنها خنده دار به نظر می رسند.

هیتلر بامزه به نظر می رسید، موسولینی بامزه به نظر می رسید و دیگر دیکتاتورها و مستبدان خنده دار به نظر می رسیدند.

چیزی که مرا آزار می دهد این است که در آینده افرادی خواهند بود که او را به عنوان یک نمونه می بینند و به نوعی تحت تأثیر قرار می گیرند، اما آنها بسیار باهوش تر خواهند بود و رنگ های بسیار بیشتری به شخصیت خود خواهند داد و دلپذیرتر خواهند بود و تبدیل به آنها می شوند.

کسی با ارزش های مشابهی که دارد، اما می تواند به عنوان یک مستبد خیلی بیشتر از اینها پیش برود و آسیب بیشتری وارد کند. نگرانی من همینه افرادی هستند که به او نگاه می کنند: “من می خواهم مانند او باشم.” اما آنها این کار را بسیار بهتر انجام خواهند داد و در مورد آن هوشمندتر خواهند بود.

روپرت مرداک شهروند این کشور شد. ببینید او با این چه کمکی کرده است. این چیزی است که او قرار است ترک کند. این میراث اوست. شرم آور است.

او بدبین، بی اخلاق است، اما مسئولیت دارد. او از نظر فنی به عنوان یک مهاجر به اینجا آمد و ببینید چه کار کرده است. شما نمی توانید فاکس نیوز را به عنوان سخنگوی دولت توجیه کنید. این اشتباه است.

این فراتر از منزجر کننده است.
کارهایی که ترامپ انجام داده است؛ اگر اوباما یک پنجاهم را انجام می داد، همه او را درگیر می کردند. به همین دلیل است که احساس می کنم دموکرات ها باید تهاجمی تر باشند.

شما باید بایستید، نمی توانید همیشه اینقدر جنتلمن باشید، زیرا فقط باید بگویید: “ببخشید، من تا حدی خوب هستم، سپس باید عقب نشینی کنم.” باید با آتش با آتش مبارزه کرد.

شما باید بگویید: “متاسفم – بیایید بیل را بیل بنامیم.” شما همانی هستید که هستید و ما باید در بازی خودتان با شما مقابله کنیم و این چیزی است که لازم است. شما می توانید آن را به روشی خوب انجام دهید، اما باید در مورد آن سخت و سخت باشید.

حتی گانگسترها هم اخلاقی دارند – آنها اخلاق دارند، یک رمز دارند، و می دانید، وقتی به کسی حرف خود را می دهید، فقط حرف شماست، به خصوص در آن دنیا.

من دیگر این کار را انجام نمی دهم زیرا این راهی برای انجام کارها نیست. [اما] من احساس کردم که این چیزی است که باید بگویم زیرا اساسی است.

ترامپ اساسی است. او فقط یک پسر است که فقط فکر می کند می تواند دهانش را تکان دهد و هر چیزی بگوید. خوب، من می خواهم همین را به او بگویم: افرادی هستند که قرار است همان حرف را به شما بزنند، مهم نیست شما که هستید.

[درباره باراک اوباما] احساس می‌کردم که در مورد چیز جدیدی هستیم. من متوجه نشدم که افراد خاصی چقدر علیه او هستند – از نظر نژادی علیه او، از حضور او توهین شده اند.من الان بزرگتر شده ام و فقط از اتفاقی که می افتد ناراحت هستم.

وقتی می‌بینید که شخصی مانند [ترامپ] رئیس‌جمهور می‌شود، فکر کردم، خوب، بیایید ببینیم او چه می‌کند – شاید تغییر کند. اما او فقط بدتر شد.

این به من نشان داد که او یک نژادپرست واقعی است. فکر می کردم شاید به عنوان یک نیویورکی تنوع شهر را درک می کند، اما به همان بدی است که قبلا فکر می کردم – و خیلی بدتر. شرم آور است. در این مملکت چیز بدی است.
شما می توانید تاریخ، پژواک سرگرم کننده ها را احساس کنید.

در این دولت، در این دوران ناراحت کننده ترویج نژادپرستی، امشب آن را رد می کنیم. نه، نه اینجا، نه در این صحنه.
[درباره دونالد ترامپ] این همان چیزی است که من بلافاصله پس از انتخابش گفتم: «به او فرصت بدهید». من به همه سود شک و تردید می دهم. این مرد ثابت کرده است که یک بازنده کامل است.

راه دیگری برای گفتن ندارم، حدس می‌زنم. این یک وظیفه مدنی است. این وظیفه مدنی من است که نقش [رابرت] مولر را بازی کنم. امیدوارم بیشتر پیش بره نمی‌دانم چه اتفاقی می‌افتد، اما این را مدام می‌گویم، نمی‌دانم که آیا این واقعاً در واقعیت امکان‌پذیر است یا نه، جایی که می‌توانم او را دستبند بزنم و با یک لباس نارنجی ببرمش.

ما در حال حاضر یک گانگستر بداخلاق در کاخ سفید داریم. حتی گانگسترها هم اخلاقی دارند – آنها اخلاق دارند، یک کد دارند، و می‌دانی، وقتی به کسی حرفت را می‌دهی، فقط حرف توست، مخصوصاً در آن دنیا. این مرد، او حتی نمی داند این به چه معناست.

امروز، ما یک رئیس جمهور عجیب و غریب داریم که فکر می کند یک گانگستر است، که حتی یک گانگستر خیلی خوب هم نیست. گانگسترها شرف دارند، شما دست می فشارید و آنها حرف شما را می گویند و شما حرف آنها را دارید و تمام. اما با این مرد، اینطور نیست.

این نارضایتی از افرادی است که [که] در مورد آنچه که ما می بینیم باندبازی آشکار می نویسند. آنها این را دوست ندارند، بنابراین می گویند: “لعنت به شما، ما به شما مردم یاد می دهیم.” و آنها باید بدانند که قرار است به آنها آموزش داده شود.

آنها نمی توانند با قلدری به ما – افرادی که عقل سلیم دارند و می بینند در این دنیا و در این کشور چه می گذرد – فرار کنند. آنها نمی توانند آن را انجام دهند. شرم آور است، شرم آور است که [جمهوری خواهان] اینقدر بد رفتار می کنند.

ما یک مشکل واقعی و فوری داریم که یک رئیس جمهور گانگستر داریم که فکر می کند می تواند هر کاری که بخواهد انجام دهد. مشکل این است که اگر او واقعاً از آن خلاص شود، همه ما مشکل داریم.

خون مردم اطراف او که واقعاً از او دفاع می کنند، این جمهوری خواهان، وحشتناک است، و ما باید کاری در مورد آن انجام دهیم.

اوه، من نمی توانم صبر کنم تا او را در زندان ببینم. من نمی خواهم او بمیرد، می خواهم او به زندان برود.

بیماری های همه گیر قبلاً در جهان بوده اند و مردم از آنها جان سالم به در برده اند. ما، البته، اگر [یک] احمق کار درست را انجام می داد و گوش می داد و به همه هشدارها توجه می کرد، می توانستیم بهتر جان سالم به در ببریم. هشدارهای بسیار بسیار زیادی وجود داشت. و همه ما اکنون هزینه آن را می پردازیم.

 

ترسناکتر از همه این است که جمهوری خواهان و توانمندسازان اطراف او کاری انجام نمی دهند. آنها در اطراف یک فرد دیوانه هستند و هیچ کاری انجام نمی دهند.

آنها در مقابل او نمی ایستند. هیچ کس توپ لازم برای ایستادن در برابر این مرد را ندارد. چه ارزشی برای آنها دارد که روحشان را فدا کنند، این معامله را با شیطان انجام دهند، با این مرد کار کنند؟ این دیوانه است. این دیوانه است.

[در مورد واکنش دولت ترامپ به ویروس کرونا] وحشتناک است. دیگر حرفی برایش ندارم من کاملاً گیج، مات و مبهوت هستم. من نمی دانم این مرد چیست – دیوانه است.

[توصیه ای به بازیگران جوان] شما باید واقعاً عاشق کاری باشید که انجام می دهید. انتظار نداشته باشید که مشهور باشید – این کار را انجام دهید زیرا واقعاً عاشق انجام آن هستید و از انجام آن لذت می برید.

داشتن یک کتاب خوب یک چیز است اما فیلمنامه کلید آن است. اگر در صفحه نباشد، روی صحنه نیست. شما می خواهید فیلمنامه را ببینید تا بفهمید حساسیت چیست، پروژه در مورد چیست.

[در نقشی که منتقدان بازی می کنند] وقتی فیلمی را می سازید و آن را به مردم نشان می دهید، دوستان و خانواده هرگز نمی توانند کاملاً با شما صادق باشند. اگر یک منتقد فقط بد یا بد باشد، مایه تاسف است. منتقدان خوبی که با هوش و دلسوزی می نویسند بسیار مهم هستند.

اگر انتقاد سازنده است، می توانید آن را بگیرید یا ترک کنید، اما همیشه چیزی یاد می گیرید.

[توصیه ای به بازیگران جوان] لازم نیست از دنبال کردن غرایز خود در مورد کاری که فکر می کنید شخصیت انجام می دهد بترسید. فقط با آن همراه باشید، زیرا اگر هیچ چیز دیگری نباشد، افرادی که شما را تماشا می‌کنند، کارگردان، بازیگران هر چیزی که انجام داده‌اید تحت تاثیر قرار خواهند گرفت و متوجه خواهند شد. شما باید تلاش کنید و شجاع باشید.

با نوشتن، مخصوصاً نوشتن عالی، می بینید که چگونه مطالب در مقیاس بزرگتر بر همه چیز تأثیر می گذارد تا این شخصیت. اگر بخواهید نشان دهنده نگرش جهان یا این بخش از بشریت است.

استلا آدلر وقتی این شخصیت‌ها را می‌خوانی این حس را به من داد، آنها چیزی بیش از خودشان را نشان می‌دهند، اما خودشان را به شکلی بسیار واقعی نشان می‌دهند. این بر من تأثیر گذاشت: او به او آموزش داد که چگونه بازیگری در یک چشم انداز بزرگتر کاربرد دارد

حقوق و دستمزد

Savage Salvation (2022) – 11,000,000 دلار
The Audition (2015) – 13,000,000 دلار
Little Fockers (2010) – 20,000,000 دلار
سنگ (۲۰۱۰) – ۲,۵۰۰,۰۰۰ دلار
Meet the Fockers (2004) – 20,000,000 دلار

آنالیز آن (۲۰۰۲) – ۲۰،۰۰۰،۰۰۰ دلار
زمان نمایش (۲۰۰۲) – ۱۷،۵۰۰،۰۰۰ دلار
امتیاز (۲۰۰۱) – ۱۵,۰۰۰,۰۰۰ دلار
ملاقات با والدین (۲۰۰۰) – ۱۳،۵۰۰،۰۰۰ دلار
تحلیل این (۱۹۹۹) – ۸,۰۰۰,۰۰۰ دلار
رونین (۱۹۹۸) – ۱۴,۰۰۰,۰۰۰ دلار
Sleepers (1996) – 6,000,000 دلار
استنلی

منبع:

https://www.imdb.com/name/nm0000134/bio/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا