
دروغ فواید خودش را دارد. این به افراد اجازه می دهد تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشند، خود را در چشم دیگران بهتر نشان دهند و روابط خوبی را حفظ کنند.
در عین حال، دروغ می تواند مشکلاتی را نیز ایجاد کند. دروغ گفتن میتواند از نظر شناختی زیانآور باشد، میتواند خطر تنبیه شدن افراد را افزایش دهد، میتواند با ممانعت از اینکه خود را افراد «خوب» ببینند، عزت نفس افراد را تهدید میکند، و به طور کلی میتواند اعتماد را در جامعه از بین ببرد.
چگونه بفهمیم که دروغ می تواند پیامدهای مثبت، پیامدهای منفی یا ترکیبی از هر دو را به همراه داشته باشد؟ در مقاله مروری اخیر خود، پیشنهاد کردیم که توجه به اینکه چرا مردم دروغ میگویند میتواند به افراد اجازه دهد عواقب آن دروغها را پیشبینی کنند.
ما به طور خاص بررسی کردیم که چگونه دروغ گفتن به دلیل نگرانی برای دیگران، به دلیل میل به منفعت مادی، و به دلیل میل به حفظ یک خودپنداره مثبت می تواند گاهی اوقات پیامدهای مثبت و منفی شگفت انگیزی را به همراه داشته باشد که مستقیماً به خواسته های انگیزه دهنده دروغ ها مربوط می شود
دروغ هایی با انگیزه دلسوزی
از آنجایی که دروغ میتواند برای دروغگو مشکلاتی ایجاد کند و صداقت به مردم اجازه میدهد تا احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند، بیشتر ما در بیشتر تعاملات خود حقیقت را میگوییم.
وقتی تصمیم میگیریم دروغ بگوییم، ارزش دیگری را بر صداقت ترجیح میدهیم. ارزش اغلب شفقت است، زیرا مردم بیشتر در مورد احساسات خود دروغ می گویند تا در مورد هر چیز دیگری.
هنگامی که افراد احساس مثبت خود را نسبت به شخص دیگری یا چیزی که برای شخص دیگری عزیز است به اشتباه بیان می کنند، با آن شخص ارتباط برقرار می کنند و از صدمه زدن به احساسات آن فرد اجتناب می کنند.
کسانی که دروغ های اجتماعی می گویند اغلب قابل اعتمادتر و اخلاقی تر از افرادی هستند که حقایق تند را می گویند.
علاوه بر این، این دروغهای اجتماعی به ما اجازه میدهد تا شبکههای اجتماعی بزرگتری را نسبت به آنچه که میتوانستیم حفظ کنیم، تشکیل دهیم.
در مقابل، دروغ هایی که انگیزه شفقت نیست، اندازه شبکه های اجتماعی را محدود می کند.
اگر می خواهید از خطرات جدایی بدون طلاق بیشتر بدانید با ما همراه باشید.
با این حال، همه دروغهای اجتماعی که ناشی از شفقت هستند، مزایایی به همراه ندارند.
افرادی که بازخورد بیش از حد مثبت در مورد توانایی های خود دریافت می کنند، مستعد این هستند که فکر کنند در شرکت هایی با شانس موفقیت بسیار کم موفق خواهند شد و بنابراین ممکن است سرمایه گذاری های نادرست را راه اندازی کنند
دروغ هایی با انگیزه میل به سود مادی
میل به نفع مادی نیز افراد را به دروغ گویی تحریک می کند. وقتی این میل انگیزه دروغ گفتن باشد، عواقب آن احتمالاً منفی خواهد بود – نه تنها برای فردی که در تلاش برای فریب دادن دیگران دستگیر شده است، بلکه برای افراد دیگر.
وقتی افراد به خاطر منافع شخصی دروغ می گویند، رفتار فریبنده آنها به یک هنجار اجتماعی تبدیل می شود.
دروغ گفتن از نظر اجتماعی مسری است، زیرا وقتی افراد سابقه ای را می بینند که عدم صداقت مناسب است، به احتمال زیاد خودشان دروغ می گویند.
با این حال، همه دروغ ها مسری نیستند. اگرچه مردم از بی صداقتی کسانی که در «درون گروه» خود می پندارند تقلید می کنند، اما با مشاهده ناصادق بودن اعضای بیرون گروه احتمال کمتری دارد که دروغ بگویند
یکی از عواملی که افراد را از دروغگویی برای منافع شخصی باز می دارد، نیاز / میل به دیدن خود به عنوان یک فرد اخلاقی است.
دروغ گفتن به افراد انگیزه میدهد تا دروغهایشان را برای خودشان منطقی و توجیه کنند تا همچنان خود را خوب ببینند.
وقتی افراد از نظر اخلاقی با منطقی کردن رفتار خود از موقعیت جدا می شوند، خود را طوری قرار می دهند که در آینده بیشتر دروغ بگویند زیرا قبلاً راهی برای توجیه عدم صداقت پیدا کرده اند.
در نتیجه فریب یک نوع می تواند به اشکال دیگر فریب منجر شود. به عنوان مثال، افرادی که از آنها خواسته شده بود عینک آفتابی تقلبی بزنند، احساس کردند که عینک های آفتابی معتبر نیستند.
در نتیجه، این افراد نسبت به افرادی که در شرایط کنترلی قرار داشتند، بیشتر احتمال داشت که عملکرد خود را در کارهای بعدی برای کسب درآمد گزارش کنند.
بنابراین، دروغهای کوچک اولیه ممکن است اشکال فزایندهای از عدم صداقت را به همراه داشته باشد، که نگرانکننده است، زیرا ناظران در مقایسه با تنزل ناگهانی اخلاقی در تشخیص و نظارت بر فرسایش آهسته اخلاقیات مشکل بیشتری دارند.
عدم صداقت ناشی از تمایل به منفعت شخصی نیز می تواند افراد را به فراموشی قوانینی که برای حاکمیت بر رفتار آنها در نظر گرفته شده است، سوق دهد.
افرادی که دروغ می گویند گاهی قوانین مربوط به دروغگویی را فراموش می کنند در حالی که انواع دیگر جزئیات را به خاطر می آورند.
علاوه بر این، دروغگویان ممکن است با محکوم کردن دیگران به خاطر همان نوع فریبکاری که خودشان مرتکب شده اند، خود را فضیلت مند نشان دهند
خوشبختانه، فریب منافع شخصی همیشه منجر به فریب بیشتر نمی شود. مردم گاهی اوقات از نظر اخلاقی نادرستی گذشته را از طریق اقدامات اجتماعی یا توجیه رفتار خود جبران می کنند
تمایل به حفظ خودپنداره مثبت
مردم گاهی اوقات به دلیل نیاز به مثبت دیدن خود به خود یا دیگران دروغ می گویند.
این تلاشها گاهی اوقات موفقیتآمیز هستند، زیرا افراد معمولاً هنگام اغراقکردن هوش یا مهارت خود برای خود یا دیگران، احساسات مثبت بیشتری را تجربه میکنند.
افراد ممکن است زمانی که احساس میکنند فریب را از دست دادهاند، لذت یک فرد یا کلاهبردار را نیز تجربه کنند. علاوه بر این، از آنجایی که تقلب افراد را از ذهنیت پیروی از قوانین خارج میکند، میتواند خلاقیت را با اجازه دادن به آنها برای ترکیب ایدههای قبلاً نامرتبط تحریک کند
فریبکاری که برای تقویت نفس انجام می شود هزینه ای ندارد. دروغگوهایی که با تمایل به مثبت دیدن خود تحریک می شوند، می توانند فراموش کنند که عدم صداقت آنها به موفقیت آنها کمک کرده است.
در نتیجه، آنها ممکن است در مورد عملکرد آینده خود شرط بندی نادرست انجام دهند
عواقب دروغگویی آنقدرها هم که به نظر می رسد ساده نیست. مردم اغلب فکر می کنند که دروغ باعث تحقیر و احساس گناه می شود، اما آنها خیلی بیشتر از این کار می کنند.
آنها روابط را تقویت می کنند، اعتماد ایجاد می کنند، شبکه های اجتماعی را تخریب می کنند، شبکه های اجتماعی ایجاد می کنند، افراد را خلاق تر می کنند و بر تعداد دفعات دروغ گفتن دیگران تأثیر می گذارند.
ما در مقاله مروری خود استدلال کردهایم که درک اینکه چرا مردم دروغ میگویند، در پیشبینی اینکه کدام یک از این پیامدها ناشی از عدم صداقت است، کمک زیادی میکند.
منبع:
https://spsp.org/news-center/character-context-blog/consequences-dishonesty